۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

يكانها و دسته هاي ارتش آزادی ايران در سراسر ميهن اشغال شده بر پا


                                                                           
پيام مسعود رجوي پنجم آبان 91 13: 

آهاي بچه هاي سراسر ميهن اشغال شده, منظورم همون انقلابيون مجاهد و مبارز واشرف نشان است .
بلادرنگ براي بر پاكردن و آماده سازي تيم ها, دسته ها و يكانهاي ارتش آزادي اقدام كنيد و آماده باشيد.
بلادرنگ براي اون شروع به فكر وطراحي كنيد . در سراسر ميهن اشغال شده تا در زمان موعود ودر لحظه مناسب فرصت وفرصت هاي طلايي از دست نرود .
هر ايراني آزاده كه ميخواهد يوغ ستم آخوندي رو در هم بشكند,  و خواهان سرنگوني اين رژيم پليد و فاشيزم استبداد مذهبي است.  و مخصوصا بر عهده جوانان دلير واشرف نشان است.  كه تيم ها دسته ها و يكانهاي ارتش آزادي رو به هر ميزان كه ميتوانند,  درهر كجا از ارس تا خليج فارس,   واز خراسان  تاخوزستان,  از تبريز تا سيستان وبلوچستان,  از كردستان و كرمانشاه,  تا يزد وكرمان برپا و براي اون اعلام آمادگي كنند.

                                                         

                                                                                       
                                                                                          

۱۳۹۱ مهر ۳, دوشنبه

طبابت لُري براي درمان شوك و حمله قلبي و مغزی




اگر از خبرهاي كه اين روزها در باره  خارج شدن مجاهدين از فهرست گروههاي تروريستي وزارت خارجه آمريكا دچار شوكه شده و يا در معرض شوكه شدن هستيد, طبيبان لُر  درمان درد شما را علاج خواهند كرد به توصيه هاي درماني اين طبيبان توجه اكيد و آن را مو به مو اجرا نمائيد.
هر كس كه با شنيدن اين خبر ضربه اي دريافت کرده است    شربت قند شايد يک علاج موقتي باشد.   در هنگام شوک و ضربه کار ديگري هم مي بايد كرد اين است كه  چفت قفل هاي آهني قديمي را در جام آب فرو برده و بعد جام آب آغشته به آهن را به حلقوم فرد شوک زده بريزيد . ميدانيد كه لُر بدون حكمت كاري نمي كند .  آهن اصيل چفت و قفل ماده آهن در آب وارد  ميگردد  و بدن را در مقابل شوک وارده قوي مينمايد.
نعل خر بويژه نعل خر مرده نيز در صورتي كه شوك شديد باشد بسيار موثر و مفيد فايده است.  چنانچه نعل در زير سُم خر است و فرصت باز كردن و گشودنش را نداريد , سم خر را با نعل در كاسه آب فرو برده و آب آعشته به نعل خر را لاجرعه  به بيماري كه دچار شوك شده بنوشانيد تا  دفع بلا گردد.
                                                                                   

۱۳۹۱ شهریور ۳۱, جمعه

ما بي تابانه منتظريم!




تا اين لحظه خبرگزاريهاي معتبر دنيا خبر خروج نام سازمان مجاهدين خلق ايران از ليست تروريستي وزارت خار جه آمريكا را اعلام و اين خبر در فضاي مجازي و در بين جامعه ايرانيان پيچيده است.
خبري بسيار ميمون و مبارك است براي همه مردم ايران بويژه اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق ايران و شوراي ملي مقاومت ايران و اعضاي اين سازمان در زندان ليبرتي كه يك مقام ارشد سازمان ملل در گزارش خود در كنگره آمريكا بر غير استاندارد بودن اين كمپ گواهي و تلاش نمايندگي ملل متحد براي كوچ اجباري و متلاشي كردن اپوزسيون رژيم ايران در همكاري با حكومت مالكي كه فرامين رژيم ايران را اجرا مي كند را برملا نمود.
طاهر بومدرا در گزارش خود مي گويد :
گزارشهای من در مورد اشرف و ليبرتی تحريف و سانسور می شدند و هرگز به دست دبيرکل ملل متحد نرسيدند اکنون استعفا داده ام و آماده ام در دادگاه شهادت بدهم حقوق بشر بنيادين اين تبعيديان مانند شرايط زندگی انسانی دسترسی به عدالت تأمين نيازهای بشردوستانه مهيا کردن خدمات پزشکی برای افراد مجروح و بيمار و مصونيت از تهديد فيزيکی به طور مکرر توسط دولت عراق و به دستور دفتر نخست وزيری نقض شده اند نماينده قبلی ملل متحد در عراق استقلال و شرافت حرفه يی خود را حتی به قيمت برانگيختگی نوری مالکی حفظ می کرد. اما کوبلر طرحهای اين نخست وزير را پيش برده و اطلاعات غلطی را به مقامات ارشد سازمان ملل و جامعه بين المللی گزارش داده است.
ما بي تابانه منتظر اعلام رسمي خروج مجاهدين از ليست تروريستي آخوند ساخته آمريكا هستيم كه اصلي ترين بهانه براي نقض حقوق اعضا و هواداران اين سازمان در عراق و ايران و سراسر دنيا شده است.

۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه

بالاخره شُتر بالايارهاي بالاترين دم درب حساب كابري ما هم خوابيد !


امُا نميدانم چرا اين شتر بالاياران گرامي, فقط نسبت به آزاديخواهان سرنگوني طلب کینه دارد و هر وقت بر سر لج و عناد مي افتد , به حسابهاي كاربري اين طيف مي تازد و قلع و قمع مي كند؟!
من بيش از يک سال است که در بالاترين فعاليت ميکنم. تا به امروز بيش از صد مقاله نوشته ام، هزاران نفر از نوشته هاي من ديدن کرده اند و صدها خبر دست اول و همچنين ترانه و طنز ... گذاشته ام. من يك زنداني شكنجه شده و يك آزاديخواه سرنگوني طلب هستم و اين افتخار من است كه در مقابل يک رژيم ضد بشر سکوت نميکنم و در تمام نوشته هايم جنايتهاي رژيم ولايت فقيه را افشا کرده ام و از تمام ايرانيان وطن پرست هم هميشه دعوت کرده ام که در مقابل جنايتکاران ولايت فقيه متحد شوند و براي آزادي ايران و ايراني بايستند. به هيچکس تهمت نزده ام و توهين نکرده ام. تنها گناه من اين است که مزدور ولايت فقيه نيستم. حساب من را آقا و يا خانم بالايار در بالاترين به اين دليل بسته است! من کاري به اين ندارم که قوانين بالاترين را بالاياران ميدانند، ولي هزار بار تا به امروز به من توهين کرده اند، از تروريست، فرقه گرا و هزارفحاشي ديگر. تا به امروز هيچ فحشي نمانده که به من و يا به ساير هموطنان آزاديخواه و سرنگوني طلب نثار نکنند , بويژه هواداران مجاهدين كه همه ميدانيم در ايران و در زير حاكميت خميني و پيروانش تحت عنوان منافق و محارب و ... هزار هزار زنداني و شكنجه و اعدام شده اند و در سال شصت و هفت هزاران تن از زندانيان مجاهد به فتواي خميني قتل عام شدند. اين روزها شاهد هستيم كه غلامرضا خسروي به اتهام كمك به سيماي آزادي به اعدام محكوم شده است. همه ميدانيم كه علي صارمي بخاطر سخنراني درخاوران و مسافرت به اشرف و ديدار با فرزندش اعدام شد, محسن دگمه چي همينطور و هم اكنون شمار زيادي از اعضا و هواداران مجاهدين در زندان و زير فشار و شكنجه هستند , برخي از آنها صرفا به اتهام نسبت خانوادگي آيا در اينجا هم قوانين جمهوري اسلامي عليه حاميان و هواداران يك جريان سياسي مهم حاكم است آن هم در كشورهايي كه حق آزادي بيان و عقيده به رسميت شناخته مي شود؟!
يكي از دلايلي كه من در اين سايت فعال شدم اين بود كه هم در قوانينش و هم در صحبتهاي دست اندركاران اين سايت شنيدم كه همه صداها حق دارند در اين سايت اظهار نظر بكنند و از اين گذشته حضور نيروهاي آزاديخواه و سرنگوني طلب بويژه هواداران مجاهدين در اين سايت به اين سايت مشروعيت ميدهد و به آن اعتبار مي بخشد, بنابر اين جاي قدرداني و سپاس دارد نه ناسپاسي!

همانگونه كه من هم از وجود چنين امكاني براي رساندن پيام و صداي خود و نيز شنيدن صدا و پيام هموطنانم  قدردان و سپاسگذار هستم. اما سنگ را بستن و سگ را رها كردن ديگر غير قابل قبول است . من اگر فحشي هم داده ام در تمام نوشته هايم بر عليه ولايت فقيه بوده ,. از اين بالايارهاي بالاترين خواهش ميکنم اگرمن کسي را تهديد کرده ام يک موضوع داغ بزند. بشرط اينکه هم لينک آن را بگذارد و هم تمام کامنت هايي که در زير آن نوشته شده است. خلاصه خسروان بالاترين اين نوشته را براي من فرستاده اند: ورود شما موفقيت‌آميز نبود. حساب شما موقتا توسط سيستم اتوماتيک بالاترين يا مديريت سايت به دليل حمله شخصي (ايراد اتهام، تهديد و ارعاب) بسته شده است (زمان باقي‌مانده در صفحه شخصي نشان داده مي‌شود.)

حساب شما به دليل حمله شخصي و ايراد اتهام و ارعاب بسته شده است! عجبا من اگريک هزارم بسيجي هاي ولايت در بالاترين بي نظمي ميکردم با من چکار ميکردند؟ جناب بالاترين؛ دسته دسته حسابهاي کساني که ضد ولايت فقيه هستند را مي بنديد و پيام ميفرستيد: ورود شما موفقيت آميز نبود! يعني چه؟ چرا يک دفعه نميگويد اين سايت در صورتي براي شماها باز است که با ولايت فقيه و باندهاي غالب و مغلوبش. کاري نداشته باشيد؟ چرا تا رويداد مهمي پيش مي آيد مثلا مانند حمله به اشرف و مجروح كردن شماري از آزاديخواهان و پناهندگان بي سلاح و ناگهان شما بگير و ببند راه مي اندازيد؟! آيا يک بارهم که شده به خودتان انتقاد کنيد؟ كه چرا بسيجيان خامنه اي جلاد عوضي تا اين حد دستشان باز است و نقش ضابطين اين سايت را بازي مي كنند؟ آيا اين رژيم كم رسانه و سايت در اختياردارد؟ كم وبلاگ نويسان و روزنامه نگاران را سركوب مي كند؟
اين چند نفرفحاش و لمپن که در بالاترين به جان تمام لينکها افتاده اند من را به ياد بهشتي ملعون مي اندازند با شعار حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله , گله هاي چماقدار را از حزب چماق بدستان براي حمله به ستادهاي گروههاي سياسي مي فرستاد و يا ميزهاي كتاب را بر هم مي زدند و كتابفروشي را به آتش مي كشيدند.
. آقاي بالاترين من بعنوان يک کاربر از همان روز اول اين فحاش هاي کثيف ولايت مدار را اينقدر با دست باز در سايت شما ديدم فهميدم که در کجا دارم کار ميکنم. من تا به امروز با هيچکس درگير نشدم و با صدها مقاله که هرکدام بعضا چندين هزار بيننده داشته است در سايت بالاترين خبر رساني ميکردم. تعداد زيادي از کاربران نيز که اصلأ نميشناختم با من همراهي ميکردند و از طريق بالاترين دوستهاي خوبي پيدا کردم. دوستان عزيز اين شيوه کارتان درست نيست، باور کنيد. اينکه بالايار بيايد به هوادار مجاهدين منافق بگويد درست است؟ چند ماه پيش خودم ديدم و خواندم و در رابطه با آن از بالاترين انتقاد کردم. كه يك بالايار مجاهدين خلق را منافق خطاب ميکرد . اين اسم منافق را خميني دجال در رابطه با مجاهدين بکار ميبرد و پيروان جنايتکارش از اين کلمه استفاده ميکنند. آيا اين وظيفة بالاترين نبود که در رابطه با اين کلمه از هواداران مجاهدين عذرخواهي بکند؟ اگر اين کار را ميکرد باورکنيد بزرگتر ميشد نه پست تر و يا کوچک تر. من هر چه نوشتم براي يک فضاي سالم و بدون پاسدار شکنجه گر و مزدور و سانسورچي بود . سانسورکار بسيار کثيفي است که آدمهاي پستي مثل خميني و حسين شريعتمداري از آن بر عليه دگرانديشان استفاده ميکردند و ميکنند. اگر يک بار تا به حال ميديدم حساب يکي از اين فحاش را بسته ايد اصلا اين نوشته را نمينوشتم و ميگفتم شايد به کسي چيزي گفته ام و بخاطر همين حسابم را بسته اند. ولي دوستان عزيز شما از يک طرف دسته دسته حسابهاي کساني را ميبنديد که من شک ندارم صد در صد ضد ولايت فقيه هستند و از طرف ديگر دست پست ترين کاربران را که به تعداد انگشتان دو دست نميرسند، بي نهايت باز ميگذاريد! راستش من نفهميدم اين چه روشي است که شما به اسم دموکراسي در پيش گرفته ايد؟  

   

                                                                                       



























                                                       

۱۳۹۱ مرداد ۱۶, دوشنبه

دفاع از حقوق بشر يا تبليغ و توجيه حمله به پناهندگان بي دفاع!




در حالي كه دبيركل سازمان ملل بر ضرورت مسالمت آميز بودن جا به جايي تأكيد مي كند, لاهيجي كه كباده ليگ حقوق بشر را به دوش مي كشد, عراق را به تخليه اجباري و به كارگيري زور براي تخليه اشرف تشويق مي كند .  وي روز جمعه  13 مرداد 1391 (3  اوت 2012 ) در مصاحبه با راديو فردا
رسالت خود از دفاع از حقوق بشر را اينگونه بيان مي كند:
« تخليه اشرف - لاهيجي: اگر مجاهدين حاضر به تخليه نشوند عراق مي‌تواند به‌زور تخليه کند اين مسأله حقوق و قانون است .  از نظر حقوقي دولت عراق بر اساس اصل حاکميت بر تمام قلمرو خودش حاکميت دارد بنابراين مي‌تواند يک اردوگاه اشرف را تخليه کند و اگر مجاهدين حاضر به تخليه نشوند به‌زور تخليه کند اين مسأله حقوق و قانون است نه مجاهدين و نه هيچ شخص ديگري نمي‌تواند براي خودش حقوق ويژه قائل شود و اردوگاه را ترک نکند بنابراين الآن تنها حامي مجاهدين دولت آمريکا بوده و الآن مجاهدين اين حامي را هم از دست دادند بنابراين اگر برخلاف نظر دولت آمريکا مجاهدين بر ماندنشان اصرار بورزند و دولت عراق آنها را اخراج کند يعني آنها را ناگزير از تخليه کند يعني در هر حال منتقلشان کند به‌زور به اردوگاه جديد نه فقط اين به عقيده من مجاهدين در اين رودر رويي بازنده خواهند شد که در پرونده آنها در دادگستري آمريکا يک بازتابهاي منفي خواهد داشت. - راديو فردا 13/5/1391»
ملاحظه و مقايسه حرفهاي لاهيجي با خواسته هاي ساكنان اشرف كه اين روزها در شبكه هاي اجتماعي به طُرق مختلف و به زبانهاي مختلف  منشتر گرديده  قابل توجه و داور ي است.  قضاوت با شما بويژه حقوقدانان  و مدافعان  حقوق بشر :
:
·        ساكنان اشرف بعد از تامين حداقل نيازمنديهاي انساني به ليبرتي مي روند. 
·        مالكي دستورات خود را در رابطه با اشرف و ليبرتي از رژيم ايران مي گيرد.
·        وزارت خارجه آمريكا اگر راست مي گويد كه امكانات ليبرتي فراتر از استانداردهاي كمپ هاي پناهندگي است, به دولت عراق بگويد, كه دربهاي ليبرتي را به روي خبرنگاران, نمايندگان مردم آمريكا و وكلايي كه حاضرند با خرج خود براي بازرسي وضعيت ليبرتي به اين كمپ بروند , باز بگذارد.
·        دولت آمريكا كه با مجاهدين قرار داد حفاظت در برابر تحويل سلاحها امضا كرده است, مسئول هر خوني است كه بدست مالكي از مجاهدين ريخته شود
·        مجاهدين با انتقال دو هزار نفر از اشرف به ليبرتي حُسن نيت و پايبندي خودشان را به تعهدات اثبات كرده اند.اين دولت عراق است كه مواد توافقنامه هايي را كه با سازمان ملل امضا كرده زير پا گذاشته است. اگر امريكا يا سازمان ملل خواهان انتقال ساكنان اشرف به ليبرتي است از عراق بخواهند مينيمم هاي انساني را كه مجاهدين پذيرفته اند با خرج خودشان تامين كنند اجازه تامين آن را بدهد.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

قلعه پولاد


بلده  نور شهری در غرب مازندران 

بلده شهری است در استان مازندران . شاخصه بلده قلعه عظیمی است که از سده های دور پس از پشت سر گذاشتن دوران با ابهت خود،همچنان ایستاده است و همچون سلحشوری استوار ازشهر محافظت می کند
بر روي ارتفاعات شمالي مشرف بر بلده نور ، قلعه‌اي معروف به " قلعه پولاد " به چشم مي‌خورد كه بر اثر بي‌توجهي  و سهل انگاری رژیم جمهوری اسلامی رو به فراموشي و تخريب است.
اين قلعه از معروفترين قلعه‌هاي برجاي مانده در شمال ايران است كه تا اوايل دوره صفويه مركز يكي از مقتدرترين قدرتهاي محلي آن روز ايران بود.
هرچند به مرور زمان و بي‌توجهي به اين قلعه عظيم دچار آسيبهاي زيادي شده ولي همچنان تعدادي از برج و باروهاي آن سرفراز بر بلنديهاي شمال شهر بلده بر بالاي پوزه كوهي كه رو به جنوب است، ايستاده‌است.
مطالعات تاريخي نشان مي‌دهد تا قبل از صفويه قدرتهاي محلي با رياست ملك كيومرث بادوسپتاتيو و اولاد او از شاهان بني‌كاووس بر قلعه حكومت مي‌كردند اما با انقراض آنها به دست صفويه منطقه رستم داد(نور و كجورامروزي ) روي ترقي نديد و قلاع آن همچون قلعه پولاد رو به ويراني نهاد.
بر گرد قلعه هفت حصار با ‪ ۷‬دروازه بنا شده بود كه درداخل آن هفت حوض تو درتو قرار داشت كه امروزه آثار برخي از آنها تا حدودي برجاي مانده است.
براساس روايات، از قلعه تا كوه مجاور يك پل معلق به رنگ سفيد وجود داشت كه روزهاآن را مي‌انداختند و اول غروب با زنجيرهايي كه داشت به طرف دروازه مي‌كشيدند و جمع مي‌كردند.
بناي قلعه شامل سه قسمت اصلي است و بارويي اطراف آن را احاطه كرده است.
برج‌هاي متعددي در هر سمت بارو به چشم مي‌خورد و ارتفاع تعدادي از آنها كه برجاي مانده حدود هفت الي هشت متراست.
آب قلعه از چشمه مرتع ملرز با تنبوشه( لوله سفالي ) به داخل قلعه منتقل مي‌شد، همچنين در داخل قلعه نيز چاه آبي حفر و بر روي آن بنايي مستحكم با بامي گنبدي شكل ساخته بودند كه در مواقع ضروري از آن استفاده مي‌كردند.
در اطراف اين قلعه گورستاني قديمي وجود دارد كه امروزه سنگ‌هاي قبر ارزشمند آن بر اثر بي‌توجهي به شدت آسيب ديده است.